به ادامه مطلب مراجعه کنید.
بخش اوّل:
بررسی نقشهای دستوری ضمیر پیوسته:
۱- ضمیرهای پیوسته را نام ببرید...
--َم ، --َت ، --َش
--ِمان، --ِتان، --ِشان
۲- این ضمیرها در نظم و نثر فارسی، در چه نقشهایی به کار رفتهاست؟ هر نقش را با ذکر نمونه، نشان دهید.
در نقشهای مضافٌالیه، مفعول، متمّم و گاه نهاد، به کار رفتهاند.
در نقش مضافٌالیه:
نیامد به دامم به سان تو گور
ز چنگم رهایی نیابی مشور
در نقش مفعول:
کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید
قضا همیبردشَ تا به سوی دانه و دام
در نقش متمم:
آنچه دارم ز گوسفند و شتر
دهمت تا ز مایه گردی پر
در نقش نهادی:
شگفت آمدش گفت از ایران سپاه
چنین دختر آید به آوردگاه
بخش دوم:
جهش یا جابهجایی ضمیر پیوسته:
هرگاه در نظم یا نثر، برخلاف حالت عادی، ضمیر پیوسته در جای معمول خود قرارنگیرد، به آن جهش یا جابهجایی ضمیر میگویند؛ مثلاً در مصراع زیر، ضمیر پیوستهی «--َم» باید پس از واژهی «دل» قرارگیرد؛ امّا جابهجا شده و به واژهی «یک» پیوسته است:
یکم روز بر بندهای دل بسوخت
یعنی:
یک روز دلم بر بندهای بسوخت
در بیت زیر، ضمیر پیوستهی «--َت» نقش مضافٌالیه دارد و باید پس از واژهی «روی» قرارگیرد؛ امّا جهش یافته و به فعل پیوسته است:
تا چشم بشر نبیندت روی
بنهفته به ابر، چهرِ دلبند
یعنی تا چشم بشر، رویت را نبیند...